کد خبر: 1222237
تاریخ انتشار: ۱۴ فروردين ۱۴۰۳ - ۰۳:۰۰
تصور می‌شد میلاد کیمرام در نقش شهید شیرودی بدرخشد که این تصور به واقعیت تبدیل نشده است. تدوین و فیلمبرداری عجولانه آسیب جدی فیلم است  و‌ای کاش در ساخت چنین فیلم‌هایی به فیلمنامه توجه بیشتری می‌شد 
افشین علیار
جوان آنلاین: «آسمان غرب» دومین فیلم محمد عسگری می‌تواند فیلم مهمی باشد چراکه در راستای قهرمان‌پروری در بستر یک اثر پرتره مخاطب را با خود همراه می‌کند. محمد عسگری دغدغه جنگ دارد و سعی دارد روایت‌های جدید و بکری ارائه دهد، این موضوع را می‌توان از فیلم اولش، یعنی اتاقک گلی که هنوز اکران عمومی نشده و آسمان غرب فهمید. با اینکه در برهه‌های گوناگون در تلویزیون و سینما فیلم‌های متعددی درباره نقش شهید علی‌اکبر شیرودی در دوران جنگ ساخته شده، اما عسگری این ریسک را کرده است که روایتی دیگر از رشادت هوانیروز و نقش شهید را در آغاز جنگ هشت ساله نشان دهد. این پرتره‌سازی در وهله نخست می‌تواند از نکات مهم باشد که جوانان بتوانند با روایتی جذاب با قهرمانان کشورشان آشنا شوند. این در کلیات اثر می‌تواند نکته رو به جلویی باشد، آسمان غرب در اجرا توانسته است اثری مهم باشد و التهابات جنگی و پروازی را به درستی نشان دهد، اما زمانی که در متن تمرکز می‌کنیم، انگار فیلمساز بیشتر از اینکه به محتوا توجه داشته باشد، اجرا برایش اولویت داشته است. این را اضافه کنم که فیلم نسبت به زمان جشنواره کوتاه‌تر شده است، اما همچنان محتوا و بسترسازی‌هایی که باید برای زیرساخت ژانری تدارک دیده می‌شد لنگ می‌زند. با اثری مواجهیم که تمام‌قد سعی داشته اکشن باشد و این تمهیدات باعث شده است شخصیت شهید شیرودی در میان خودنمایی‌های بصری گم شود. این ضعف جدی ساختاری در متن آسیب مهم و جدی فیلم آسمان غرب است؛ مقدمه‌ای که بی‌اندازه کش می‌آید و انگار تمام فیلم در مقدمه خلاصه می‌شود. نحوه ورود شهید شیرودی به فیلم و واکنش‌های تصنعی و غیرقابل باورش اساساً نمی‌تواند شخصیت او را برای مخاطب بسازد، به طوری که انگار کارگردان آنقدر مصالح ساختاری داشته که فراموش کرده است شخصیت را به طور منسجم به مخاطب معرفی کند. ما بیشتر با یک تیپ مواجهیم که توان کافی برای به شخصیت رسیدن را ندارد چراکه شهید میان فریاد‌ها و شعار‌های گلدرشت پنهان شده و واکنش‌هایش به هیچ وجه متقاعدکننده نیست. راضی‌کردن سرهنگ در همان سکانس‌های اولیه که پلان کشداری هم است، نمی‌تواند شهید را به یک قهرمانی که پشت مردم است، تبدیل کند، حتی پناه دادن او به عشایر در پادگان هم کلیشه است. این موقعیت‌ها را در ده‌ها فیلم و سریال دیده‌ایم و حالا در آسمان غرب تبدیل به تکرار شده است. فارغ از اینکه مسئله فیلمساز شهید شیرودی باشد، اینکه شخصیتی از او ارائه شود که مقابل بنی‌صدر کنترل خود را از دست بدهد یا دستش را روی کاپوت ماشین بکوبد، زیاد نمی‌تواند برای شخصیت‌پردازی یک شهید خوب باشد. ما با یک تیپ عصبانی مواجهیم که از این سو به آن سو می‌رود و کارگردان فکر کرده است با شعار‌های پوشالی می‌تواند خلق شخصیت کند. در آثاری که پرتره‌نگاری است باید سینما کمی عقب‌تر باشد تا شخصیت شکل واقعی‌اش را بگیرد. اینکه تمام تمرکز در تمهیدات اجرایی باشد که از کنار آن یک شبه اکشن پدید بیاید، چه تأثیری می‌تواند در کلیت اثر داشته باشد؟ تصور می‌شود کارگردان مانند اثر قبلی‌اش بیشتر تأکید بر تأثیرگذاری مقطعی داشته است، به طوری که بتواند با چند دیالوگ حس کشوردوستی مخاطب را بارور کند، اما این چه حسنی می‌تواند باشد؟ زمانی که پردازش لازم در شخصیت صورت نگرفته است، چطور می‌شود انتظار از شکل‌گیری ساختار داشت؟ در بیشتر سکانس‌ها آنقدر تعدد نما وجود دارد که مخاطب اصلیت سوژه را گم می‌کند. گاهی دشمن و خودی از دید مخاطب به اشتباه دیده می‌شود، دوربین سرگردان است و نمی‌داند کجا را باید دنبال کند، بنابراین انتقال حس که عنصر اصلی فیلم‌های جنگی است از بین می‌رود، ریتم فیلم بنا به اکشن‌بودنش آنقدر تند است که شهادت همرزمان شهید شیرودی شکل نمی‌گیرد. کارگردان قصد قهرمان پروری داشته چه خوب، اما الگو‌های تکرارشونده مانع رشد فیلمنامه شده، بنابراین آسمان غرب اثری است که در اجرا شکل می‌گیرد و اگر نه در متن با آشفتگی مواجهیم. تصور می‌شد که میلاد کیمرام در نقش شهید علی‌اکبر شیرودی بدرخشد که این تصور به واقعیت تبدیل نشد. تدوین آسیب جدی فیلم است و فیلمبرداری عجولانه از آسیب‌های دیگر فیلم،‌ای کاش در ساخت چنین فیلم‌هایی به فیلمنامه توجه بیشتری شود.
برچسب ها: فیلم ، شهید ، سینما
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار